بالاخره تموم شد... کابوسِ بزرگِ ترمِ پنجِ کذایی تموم شد :)
خوشحالم...
خوشحالترینم...
و از همه مهمتر دیگه تا لِنگِ ظهر میخوابم :))
تمومِ برنامههامو باید عملی کنم..
فردا که رفتیم خونهی مادرِ مادرجان، پازل دایی رو میگیرم و درستش میکنم توو خونه... چندتا فیلم هم دانلود میکنم..
فردا هم که میرم تعیین سطح زبان..
خلاصه که کلی برنامه دارم..
...
دیشب ساعت ۴و۵ دقیقه خوابیدم... صبح هم با *کاف* رفتیم دانشگاه... پدربزرگش مارو رسوند... دیگه رسیدیم من رفتم پیش خانوم*فِ* توو نمازخونه و *کاف* هم رفت تحویلِ تمرین۲ رو بده...
کلیییییی با خانوم*فِ* درد و دل کردم... تازگیا بدون هیچ ترسی حرفامو بهش میزنم.. دیگه به چندتا از بچهها هم توو شیت بندی کمک کردم و رفتیم برای تحویل طرح..
چندتا از بچهها شیتاشونو چسبونده بودن و ماهم چسبوندیم... استادجانم *ندا خلیلی* کل نمرهی شیتمو داد... 0.75 بخاطر ماکتم کم کرد...
برگشتنی هم *کاف* اسنپ گرفت و برگشتیم...
رسیدم خونه ناهار خوردمو خوابیدم... شام خونهی عزیز بودیم... اونجا هم تا شام رو بیارن خوابیدم...
الان دیگه خوابم نمیاد :))))
بعد شام رفتم اینستا دیدم *غِین* پیام داده که نمره گذاشتن... فکر کردم نمره طراحی فنیه...
طرح نمره رو گذاشته بود..
۱۹.۲۵ :) ♡♡♡♡
معدلم قشنگ یه نمره اومد بالا... خستگیم در رفت... فردا هم نمره طراحی فنی رو میذاره...
اونم نمرمو بالا بده معدلم بازم میاد بالا...
کلی اتفاقا افتاد که اصلا حس نوشتنشونو ندارم
بای :/
هیچ عنوانی به ذهنم نمیاد !...برچسب : نویسنده : pdream21 بازدید : 85